گوشه گوشه این شهر را بو می کنم،همه جایش بوی تو را می دهد،سر هر کوچه سنگ قبری برای من،برای تو می گذارم و رویش برای
پرنده ها دانه میریزم،کبوتری روی سنگب می نشیند،زل میزند توی چشمام دستم را دراز می کنم می گیرمش نوازشش می کنم می بوسمش از روی سنگ پرواز می کند و لکه ای توی آسمان می شود و بر می گردم تا به تو نشان بدهمش ...سایه ات را می بینم ....خودت نیستی ،به آسمان نگاه می کنم،دیگه لکه هم نیست ، میزنم زیر گریه زار زار گریه می کنم ،به سایه ات نگاه می کنم ،بی تفاوت به دیوار تکیه داده.اینبار خودم ساکت می شوم ،بغضم را تف می کنم
راه می افتم و سر هر کوچه سنگ قبری می گذارم ،سایه ندارم
پرنده ها دانه میریزم،کبوتری روی سنگب می نشیند،زل میزند توی چشمام دستم را دراز می کنم می گیرمش نوازشش می کنم می بوسمش از روی سنگ پرواز می کند و لکه ای توی آسمان می شود و بر می گردم تا به تو نشان بدهمش ...سایه ات را می بینم ....خودت نیستی ،به آسمان نگاه می کنم،دیگه لکه هم نیست ، میزنم زیر گریه زار زار گریه می کنم ،به سایه ات نگاه می کنم ،بی تفاوت به دیوار تکیه داده.اینبار خودم ساکت می شوم ،بغضم را تف می کنم
راه می افتم و سر هر کوچه سنگ قبری می گذارم ،سایه ندارم